سلامي چوبوي خوش آشنايي..عزيز همد لم جلال
غزل دلنشين روان ومعطرتان لبريز از نو انديشه هاي بكر وتعابير تازه وبخصوص زياني صميمي وبا احساس بود..كلمه اندر...كاربرد امروزي ندارد در اين فضاي تازه..................باپيامت مي شکوفد تـا دلمميرود چون رود...تا دريا دلمهمسفر با خاطرات دلنشينميرود با عشق تو هر جا دلم.............................در سفر دلنشين وگام بگام بهار زيبا و گلهاي معطر همسفرش ...سفر سبز بهار را پي ميگيريم...وبا پيام معطرتان دل وجاني تازه مي کنم. وبا نويد سالي خوش براي شما عزيز همسفر... در هواي معطر تان..از طراوت عشق ومحبت وصميميتتان چون گل مي شکوفم.ونظرا ت معطر ونو انديشه شما عزيزان بدون شک باعت تعالي وشکوفايي بيشر انديشه..ودلسروده هايم خواهد بود..دوستيت پايدار..قلم وقدمت هميشه ايام سبز..وشکوفااي سبز ترين بهار ها در نامتمي آيي وميشکوفم از پيغامت