سفارش تبلیغ
صبا ویژن
غایت خرد، اعتراف به نادانی است . [امام علی علیه السلام]


ارسال شده توسط جلال یقموری در 88/11/29:: 11:25 عصر

 

 

یک نگاه عاشقانه... من شدم بیچاره‌ات

آتشم زد آتش چشمان آتش‌پاره‌ات

 

خودنمایی می‌کند در کاسه‌ی چشمان من

طرح یک لبخند بر قالیچه‌ی رخساره‌ات

 

قیمتی هستی تو را بیگانگان دزدیده‌اند

موزه‌های لندن و پاریس هم آواره‌ات

 

با خودم یک‌ریز، هردم فال حافظ می‌زنم

(بر جفای خار هجران صبر)* ها درباره‌ات

 

هر گره در تار مویت زد گره بر کار من

بسته زنجیرم نموده طره‌ی طراره‌ات

 

مشتعل را سوختی، بر دیگری آتش مزن

شعله ور شد دامنم از آتش همواره‌ات

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

*باغبان گر چند روزی صحبت گل بایدش

بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش (حافظ)


کلمات کلیدی : غزل، عاشقانه

ارسال شده توسط جلال یقموری در 88/11/23:: 11:38 صبح

 

با عرض پوزش از همه دوستان به خاطر این‌که بعضی وقتا دیر آپ می‌شم

 

 

مرا رها به خودم کن، منی که درگیرم

جنون به سر زده اما مکش به زنجیرم

 

تمام حاجت من از لب تو یک بوسه‏ست

امامزاده‏ی من، حاجت از تو می‏گیرم

 

به بی‏وفایی خود فخر می‏کنی اما

تو بی‏وفایی و من عاشق تو و گیرم؟

 

(وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم)*

کم است حد ملامت، بکش، بزن تیرم

 

بزن که قسمت عاشق همیشه این بوده‏ست

نترس، این که گنه نیست، من ز خود سیرم

 

مرا رها به خودم کن،‏منی که درگیرم

اگرچه گفته‏ام از رفتن تو می‏میرم.

 

در ضمن باید خدمت دوستان عرض کنم که این اخوی بنده بالاخره فرصتی پیدا کرد که یه وبلاگ بزنه و مسائل مربوط به سینما و فیلم و... رو توی اون بذاره. از دوستان علاقمند به سینما و فیلمنامه و ... دعوت می‌شه سری به این وبلاگ بزنن آدرس وبلاگ اینه:

http://www.yaghmori.blogfa.com/

در ضمن این وبلاگ توی قسمت لینک دوستان به نام درباره فیلم‌نامه و ... لینک شده.

-___________________________

*حافظ


کلمات کلیدی : غزل، عاشقانه

ارسال شده توسط جلال یقموری در 88/11/19:: 1:59 عصر

با سلام خدمت همه دوستان این پست در ادامه همون پست قبلی گذاشته می‏شه و علت اون هم مشارکت یکی دیگه از دوستان به نام خانم آقایی در مشاعره ما بود . بنده از ایشون به خاطر مشارکتشون تشکر می‏کنم و به رسم ادب شعرشون رو تو این وبلاگ ارائه‏ می‏کنم

 

 

دیرآمدنت کوزه دل را چه شکست
چاه شد سینه من
ماه زندانی آن
برچشمه چشم اشک نشست  !


 

آدرس وبلاگ ایشون هم  به نام این عادت است که از سر می‏رود توی پیوندهای وبلاگ من هست دوستان می‏تونند اگه دوست داشتند به ایشون هم یه سری بزنند0


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط جلال یقموری در 88/11/8:: 7:15 عصر

اولین پستی که علی محمدی توی وبلاگ جدیدش (دل ریخته) گذاشت این بود

 

آشفته، خراب، مستِ مست آمده است
آن چیز که نیست، آن چه هست آمده است
تا از دل چاه، ماه را بردارد
دل-ریخته ای کوزه به دست آمده است

  

من هم با خوندن این شعر زیبا سر ذوق اومدم و این دوبیتی رو گفتم

 

تو کوزه به دستی و منم مست شراب
این قصه ی ماه بوده بر جاری آب
تا بوده همین بوده که تاراج شویم
دل-ریخته ای، مشتعلم، کو پایاب؟

  

علی محمدی هم توی جوابم این دوبیتی رو سرود

 

در قاب نگاه پنجره ماه بکش
مهتاب دل مرا در این چاه بکش
با کوزه بیا ولی بدان آبی نیست
ای مشتعل کوزه به دست آه بکش!

  

باز هم ذوق ما با شنیدن یه شعر زیبای دیگه گل کرد

  

از کوزه نگاه می تراود نم نم
دلتنگی ماه می تراود نم نم
باران که ز پشت پنجره می بارد
از پنجره آه می تراود نم نم

 

اینجا بود که هادی فکری عزیز هم با دوبیتی زیر به جمع ما اضافه شد

  

ای خسته که از راه دراز آمده ای
ای کوزه به دست آمده، باز آمده ای
از کوزه همان برون تراود که در اوست
با یک سبد از عشوه و ناز آمده ای

 

 ادامه دارد...

 


کلمات کلیدی : رباعی

درباره
صفحات دیگر
آرشیو یادداشت‌ها
لینک‌های روزانه
پوندها